گفتار 1. هم ایستایی و کلیه ها
هم ایستایی و کلیهها
محیط داخلی
در جانداران پرسلولی خشکیزی اطراف سلولها رو مایع بین سلولی فرا گرفته ولی در خیلی از جانداران دیگر مثل تک سلولیهای آبزی این مایع آب دریاست. به این مایع بین یاختهای و خون محیط داخلی میگویند.
خون و مایع بین یاختهای از چه تشکیل شده اند؟
تنظیم ترکیبات و حجم مایع خارج سلولی(بین یاختهای) و خون و لنف که مجموعا بهش میگن محیط داخلی بیشتر کار سیستم دفع ادرار است.
این سیستم به این شکل کار می کند که گاهی لازمه از شر مایعات اضافی خلاص بشه و یون ها رو حفظ کنه، و در شرایطی دیگه مایعات رو حفظ کنه و یون ها رو دفع کنه.
در واقع مایع بین یاختهای یون ها رو بین غشای پلاسمایی سلولها جا به جا میکند. به خاطر همینه که کتاب گفته تک تک یاخته های بدن در محیطی مایع زندگی کنند.
سوال : اگر میزان یونها و مایعات درون بدن تنظیم نشه چه اتفاقی می افتد ؟
بالاتر گفتیم که سیستم دفع ادرار میزان یون ها و مایعات بدن را تنظیم میکند به نوعی غلظت بیرون یاخته با غلظت درون یاخته ها را مشابه میکند به عبارت دقیق تر فشار اسمزی را مشابه میکند. اما علت چیست؟ اگر غلظت مایع اطراف یاخته ها رقیق تر از داخل یاخته باشد(یعنی یونهای داخل سلول خیلی کمتر از یون های مایع بین سلولی باشه) طبق قوانین اسمز ، آب آنقدر از مایع بین سلولی به یاخته وارد میشود تا سلول بترکد.چرا؟ چون طبق آن چیزی که در فصل ۲ گفتیم در فرآیند اسمز آب از جای رقیق تر به جای غلیظ تر انتشار پیدا میکنه. حالا برای حل این مشکل بدن میاد یه سریع اعمال انجام میده. نتیجهی همهی این اعمال تنظیمی همئوستازی یا هم ایستایی است.
هم ایستایی :
( خواه تک سلولی باشند یا پر سلولی)
کمبود آب، اکسیژن و مواد مغذی یا انباشته شدن مواد دفعی یاخته ها مثل کربن دی اکسید و مواد دفعی نیتروژن دار از جمله مواردی اند که ادامۀ حیات را تهدید می کنند. حفظ وضعیت درونی بدن در محدوده ای ثابت، برای تداوم حیات، ضرورت دارد.
اگر وضعیت درونی بدن از تعادل خارج شود بعضی از مواد، بیش از حدِ لازم یا کمتر از حدِ لازم به یاخته ها می رسند. بسیاری از بیماری ها درنتیجۀ برهم خوردن هم ایستایی پدید میآیند.
در دیابت شیرین، مقدار قند خون افزایش می یابد که عوارضی جدی چون بیماری قلبی، نابینایی و نارسایی کلیه را دربر دارد. کلیه ها در حفظ همایستایی بدن نقش اساسی دارند.
سوال: آیا تنها کلیهها در هم ایستایی نقش دارند ؟
کلیهها
وظایف کلیهها :
حفظ تعادل میزان آب بدن، حفظ تعادل اسید و باز، حفظ تعادل یونها دفع مواد سمی و مواد زائد نیتروژندار، از جمله وظایف کلیه اند.
نکته : کلیه به تنهایی باعث هم ایستایی نمیشه بلکه این کار را به کمک دستگاه عصبی و درون ریز و گردش مواد انجام میده که جلوتر خواهیم دید.
ساختار بیرونی کلیه
دندهها از بخشی از کلیه محافظت می کنند.( نه کل کلیه ها)
نکته : مهرههای ستون فقرات از بالا به پایین بزرگ میشوند.
نکته : میتوان گفت کلیه چپ توسط دو دنده آخر و کلیه راست (که پایینتره) توسط دنده آخر محافظت میشود.
علاوه بر این، پردۀ شفافی از جنس بافت پیوندیِ رشته ای به نام کپسول کلیه اطراف هر کلیه را احاطه کرده است .
نکته: در قلب انسان در پریکارد، اپی کارد، اسکلت فیبری، و بین لایههای میوکارد و آندوکارد بافت پیوندی رشتهای داریم.
به طور خلاصه بافتهای محافظتی کلیه شامل موارد زیر میشود :
تذکر : اکیدا توصیه میکنم ویژگی هر کدام از بافتهای بالا را در فصل ۲ همین کتاب مطالعه کنید چون ممکن است در سوالات به جای اشاره مستقیم به نام بافت، به ویژگی های آن اشاره شود و شما در زیست باید هر چیزی را بر علاوه بر اسم بر اساس ویژگی هم بشناسید.
رگ ها اعصاب و میزنای با گذر از ناف کلیه، با کلیه ارتباط برقرار می کنند. روی هرکلیه، غدۀ فوق کلیه قرار دارد که همان گونه که بعدًا خواهیم دید در تنظیم کار کلیه نقش مهمی ایفا می کند.
ساختار درونی کلیه:
در برش طولی کلیه، سه ناحیۀ مشخص دیده می شود که از بیرون به درون عبارت اند از :
بخش قشری بخش مرکزی و لگنچه.
در بخش مرکزی، تعدادی ساختار هرمی شکل دیده می شود که هرم های کلیه نام دارند. قاعدۀ هرم ها به سمت بخش قشری و رأس آنها به سمت لگنچه است.
لگنچه : لگنچه، ساختاری شبیه به قیف دارد. ادرار تولید شده، به آن وارد و به میزنای هدایت می شود تا کلیه را ترک کند.
لپ کلیه : هر هرم و ناحیۀ قشری مربوط به آن را، یک لَپ کلیه می نامند. در فاصلۀ بین هرم ها، انشعاباتی از بخش قشری به نام ستون های کلیه دیده می شود.
نکته: طبق شکل پشت لگنچه و زیر بخش فوقانی لگنچه بافت چربی داریم که درصورت کاهش ذخیرهی یاختههای چربی این بخش، میزنای تا میخورد و ادرار نمی تواند از میزنای عبور کرده و به مثانه برسد.
گُردیزه(نفرونها)
هر کلیه از حدود یک میلیون(نفرون) گُردیزه تشکیل شده است که فرایند تشکیل ادرار در آنها آغاز می شود. نفرون به معنی واحد ساختاری و کارکردی کلیه در مهره داران است و معادل آن گردیزه انتخاب شده است که از اسم گُرده و پسوند ایزه تشکیل شده است. گُرده در فرهنگ دهخدا به معنی کلیه و قلوه و ایزه پسوند تصغیر است و همان معنی کوچک ترین واحد ساختاری کلیه را دارد. در یک انسان سالم در مجموع ۲ میلیون گردیزه وجود دارد.
ابتدای گُردیزه شبیه قیف است و کپسول بومن نام دارد. ادامۀ گُردیزه، لولهای شکل است و در قسمت هایی از طول خود، پیچ خوردگی هایی دارد و بر این اساس، به قسمت های مختلفی نامگذاری می شود. این قسمت ها به ترتیب عبارت اند از لولۀ پیچ خوردۀ نزدیک، قوس هنله که U شکل است و لولۀ پیچ خوردۀ دور که گُردیزه را به مجرای جمع کننده متصل میکند.
نکته : دقت کنید مجاری جمع کنندهی ادرار جزو گردیزه به حساب نمیآید.
پس ساختار برش طولی کلیه شامل موارد زیر میشه :
گردش خون در کلیه
مواد دفعی یاخته ها پس از عبور از غشای پلاسمایی وارد مایع بین یاختهای و سپس جذب مویرگها میشوند تا وارد جریان خون شوند. این خون پس از گردش در بدن وارد کلیهها میشود تا مواد زائدش دفع گردد . پس منشأ ادرار از خون است و بنابراین بین گُردیزه و رگ های خونی، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. با توجه به اینکه تبادل مواد از طریق مویرگ ها رخ میدهد در اینجا نیز شبکه های مویرگی را می بینیم.
دو شبکۀ مویرگی در ارتباط با گُردیزه مشاهده می شود.
شبکه مویرگی اول یا کلافک یا (گلومرول) :
کلافک درون کپسول بومن قرار دارد. به هر کلیه، یک سرخرگ وارد می شود. انشعابات این سرخرگ از فواصل بین هرم ها عبور میکند و در بخش قشری به سرخرگ های کوچک تری تقسیم می شود. این انشعابات سرانجام کلافک ها را در کپسول های بومن می سازند.
نکته : کلافک به سیاهرگ ختم نمی شود. خون از طریق سرخرگ آوران به کلافک وارد میشود و از طریق سرخرگ وابران آن را ترک میکند.
شبکهی مویرگی دوم یا شبکهی مویرگی دور لولهای :
شبکه مویرگی دوم به نام شبکه مویرگی دورِ لوله ای که اطراف قسمت های دیگر گُردیزه را فراگرفته است.
به سرخرگ خارج شده از کلافک سرخ رگ وابران میگویند. سرخرگ وابران در اطراف لوله های پیچ خورده و قوس هنله، شبکۀ مویرگی دورِلوله ای را می سازد. این مویرگ ها به یکدیگر می پیوندند و سیاهرگ های کوچکی به وجود می آورند که سرانجام سیاهرگ کلیه را می سازند. این سیاهرگ، خون را از کلیه بیرون می برد.
مولف : علیرضا سیاحی
ارتباط با من از طریق واتساپ یا تلگرام : ۰۹۳۵۹۳۰۹۰۶۶
مفهوم زندگی . تلاش دایمی است . پس هیچگاه آرام و ساکن ننشین - چارلز داروین
ارسال انتقاد یا پیشنهاد
تشکر کردن از نویسنده
بحث و گفتگو به معنای این نیست که تکلایف خانگی جواب داده شوند.